مشکلات جُستارنویسی | قسمت اول: تعریفِ جستار

بعد از یک سال هنوز هم تعریف این ژانرِ بازیگوش در گفتار برایم مشکل است. چند روز پیش مربیِ ورزشم پرسید: «جستار چیه اصلا؟»

وقتی آدم‌ها این سوال را می‌پرسند سعی می‌کنم توضیح دهم. حین توضیح صورت‌های مبهم‌شان را می‌بینم و از خودم ناامید می‌شوم. وقتی می‌گویند «آهان که اینطور»، می‌فهمم چیزی از توضیحاتم دستگیرشان نشده. حدس می‌زنم در ذهنشان می‌گویند فلانی خودش هم درست نمی‌داند چه غلطی می‌کند و چه چیزی می‌نویسد.

وقتی مقاله‌ی «عبور و درجا زدن در ژانر مقاله‌ی شخصی» نوشته‌ی محمد قائد را خواندم وضعیتم بدتر هم شد. جستاری بود درباره‌ی ژانرِ جستار، یا به تعبیر نویسنده درباره‌ی جستاربازی‌هایی که این روزها باب شده. باید اعتراف کنم که اولش به مذاقم تلخ آمد. انگار مخاطب تمام کنایه‌هایش بودم. یک لحظه به خودم شک کردم که نکند من هم دارم جستاربازی می‌کنم نه جستارنویسی. اما بعد به چشم شربت تلخی که قرار است درمانم کند نگاهش کردم. شاید لازم بود سُقلمه‌ای بخورم تا در تله‌ی جستاربازی بیفتم. چه خوبتر بود که جناب قائد عزیز، عطای سرپرستیِ جستار را به لقایش نمی‌بخشید. آن‌وقت این طفلِ تازه متولد شده هم دست قیّم‌های نابه‌کار نمی‌افتاد. ما هم می‌توانستیم تشخیص دهیم در حال عبوریم یا در حال درجا زدن.

 

جستارنویسانِ دیگر از مشکل تعریفِ جُستار می‌گویند

  • الهام شوشتری زاده:

وقتی دنبال تعریف مشخص و جامع و مانع از جستار می‌گردی، خیلی زود متوجه می‌شوی که تعریف آنچه جستار نیست به مراتب آسان‌تر است.

  • آلدوس هاکسلی:

«جستار» ابزاری است ادبی برای گفتن کم و بیش هر چیز درباره‌ی کم و بیش همه‌چیز.

  • رویا پورآذر:

وقتی می‌خواهند جستار را دسته‌بندی کنند از چهار تا شانزده نوع مختلف نام می‌برند که همگی مرز‌های نیمه تراوا دارند و به آسانی درون هم نشت می‌کنند.

 

پذیرش؛ به خودمان فشار نیاوریم

از احسان لطفی شنیدم در دهه‌های قبلی ژانرِ داستان‌کوتاه هم بین خوانندگان شناخته شده نبود. در مورد اینکه چه چیزی داستان‌کوتاه هست و چه چیزی نیست بحث‌های زیادی می‌شد. پس می‌توان نتیجه گرفت این از مشکلات شایع ژانرهای جدید است. البته که جُستار تاریخچه‌ی دور و درازی دارد اما بین خوانندگان فارسی هم‌چنان جدید است.

شاید بهتر باشد به خودمان برای تعریف فشار نیاوریم. امید داشته باشیم دیگران جُستار را با جُستارهای ما بشناسند. البته اگر از عهده‌ی این کار بربیاییم.

 

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

2 پاسخ

  1. قلمتون در عین شیوایی عمق دلنشینی دارد. نه آنقدر عمیق که غرق شوی و نه آنقدر سطحی و گذرا که زمان خواندن را به حساب وقت کشی بگذاری. مسآله محوری و چاره اندیشی متنهاتون رو واقعا دوست دارم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط